تمرکز مبتنی بر تضاد
|
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۷:۱۱ ب.ظ |
۲ نظر
با سپاس از امیرمحسن حاتمیﻧﻴﺎ که اگر راهنماییهایش نبود٬ شکرستان این پست را نداشت.
پیوندهای روزانه
علی آقا ای کاش مثل کارای قبلیت یه جمله واسه هر کار می نوشتی.این طوری ما هم بیشتر استفاده می کردیم :)
پاسخ:
:)
:)
درود بر پیشگاه متعالی هنر و هنرمندانی چون شما متواضع و افتاده حال که چرند های چون منی را که جز گمراهی و ضلالت نمی فزاید را راهنمایی هایی روشنگر خطاب می کنند.
پس از مدت بسیاری تامل لازم دانستم که در پا نوشت هر چند حقیر خود از این اثر به خصوص شما که در اوج بلاغت هنری است تعریف کنم شاید که به دنبال آن برای خود اندک شانیت منتقد هنری بودن را تجربه واقعی کنم.
لذا متن زیر را با توجه به اثر بالا وکوتاه رقم میزنم:
1. اگر کلیت اثر را در نظر بگیریم هنرمند را بسیار متاثر از آثار نگار گری ایرانی به خصوص در مورد تناسبات اشکال هندسی و نحوه اجرا درمیابیم،که در نوع خود نشان از دانش هنری وی نیز میدهد.
2. حقیقت اثر نه موهوم و نه گنگ است بلکه دم دست و پوسته ای نیست؛ به معنای دیگر اثر بالا چند لایه و دارای نقاط جذب کننده متنوع است و همین بازی رنگ وزمینه ، تناسبات ، زیر موضوعات و عناصرگرافیکی حروف و نشانه ها همگی باعث پیچیدگی اثر و عمیق تر شدن مفهوم شده اند اما بدان معنا نیست که اثر چه در انتقال مفهوم و چه در خلق هنری متناسب آن ضعیف عمل کرده است، حتی به نظر حقیر مفهومی عمیق کالبدی هم شان خود میطلبد که در این جا محقق شده است.
3. دوستان بیننده این پست مستحضر هستند که استفاده به جا و موثر نشانه ها ، تلفیقات ، رنگ ها ، حروف ، تناسبات و ... یک جا و در یک اثر نیازمند یک ناخودآکاه بسیار هنری و باتجربه است که این را بارها وباذها در آثار جناب اکبری دیده ام که جای شگفتی بسیار دارد.
در آخر در مورد شباهت پنهان و عمیق این اثر و آثار نگارگری ایرانی به لینک های زیر مراجعه کنید:
(راهنمایی: به حرکت پرسناژ ها توجه خاصی کنید)
لینک 1
لینک 2
لینک 3
پس از مدت بسیاری تامل لازم دانستم که در پا نوشت هر چند حقیر خود از این اثر به خصوص شما که در اوج بلاغت هنری است تعریف کنم شاید که به دنبال آن برای خود اندک شانیت منتقد هنری بودن را تجربه واقعی کنم.
لذا متن زیر را با توجه به اثر بالا وکوتاه رقم میزنم:
1. اگر کلیت اثر را در نظر بگیریم هنرمند را بسیار متاثر از آثار نگار گری ایرانی به خصوص در مورد تناسبات اشکال هندسی و نحوه اجرا درمیابیم،که در نوع خود نشان از دانش هنری وی نیز میدهد.
2. حقیقت اثر نه موهوم و نه گنگ است بلکه دم دست و پوسته ای نیست؛ به معنای دیگر اثر بالا چند لایه و دارای نقاط جذب کننده متنوع است و همین بازی رنگ وزمینه ، تناسبات ، زیر موضوعات و عناصرگرافیکی حروف و نشانه ها همگی باعث پیچیدگی اثر و عمیق تر شدن مفهوم شده اند اما بدان معنا نیست که اثر چه در انتقال مفهوم و چه در خلق هنری متناسب آن ضعیف عمل کرده است، حتی به نظر حقیر مفهومی عمیق کالبدی هم شان خود میطلبد که در این جا محقق شده است.
3. دوستان بیننده این پست مستحضر هستند که استفاده به جا و موثر نشانه ها ، تلفیقات ، رنگ ها ، حروف ، تناسبات و ... یک جا و در یک اثر نیازمند یک ناخودآکاه بسیار هنری و باتجربه است که این را بارها وباذها در آثار جناب اکبری دیده ام که جای شگفتی بسیار دارد.
در آخر در مورد شباهت پنهان و عمیق این اثر و آثار نگارگری ایرانی به لینک های زیر مراجعه کنید:
(راهنمایی: به حرکت پرسناژ ها توجه خاصی کنید)
لینک 1
لینک 2
لینک 3
پاسخ:
ممنون :).
ممنون :).