شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

خدایا، ما را به باغت ﻣﻰبری؟!

| پنجشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۰:۴۸ ب.ظ | ۵ نظر


صبح که بیدار شدم، دیدم در بهشتم.



اکنون که شب شده، در آن باغ نیستم.


تو، در باغ هستی؟

فردا که بیدار شوم، در باغ خواهم بود؟


نظرات  (۵)

  • ایمان صفرآبادی
  • سلام
    گفتن آینده نظام اسلامی کار این حقیر نیست. نمیدانم چیست. اما میدانم در راستای این چیزی که ما بهش تمدن غرب میگوییم نخواهد بود.
    من از آینده نظام اسلامی خبر ندارم اما در طرح های شما خیلی چیزهای زیبایی میبینم که دوستشان دارم و از عقل من به آینده نظام اسلامی نزدیک تر است. هنر همیشه پیشتاز بوده. قدرش را بدانید. 
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون.
    بسیار زیبا
    پاسخ:
    ممنون :).
    علی آقا امروز شین تا نون شکرستان رو ورق زدم. الان دارم به سختی تایپ می کنم.چون بال درآوردم و نمی تونم راحت بشینم! 
    دوست دارم کامم تا لحظه احنضار شیرین باشه از محصولات این مزرعه.لطفا ادامه بدید.بیشتر...
    درضمن خون در قلبمان جمع شده از شدت تنگی برای شما. :)
    پاسخ:
    :)
    نقاشی هاتون واقعا زیباست
    پاسخ:
    ممنون.
    علی آقا ...
    من شما رو دوست میدارم
    پاسخ:
    علی جان ...
    من هم :).

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی