شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

بچّهﻫﺎی دستﻓﺮوش

| شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۲، ۰۹:۱۸ ق.ظ | ۴ نظر

یکی از نگرانیﻫﺎیم برای بچهﻫﺎیی بوده که در خیابان، مترو، اتوبوس یا... دستﻓﺮوشی ﻣﻰکنند.

از دست ما چه کاری برای آنﻫﺎ بر ﻣﻰآید؟ چگونه ﻣﻰتوانیم کمکشان کنیم؟

 

کنار خیابان نشسته بودم. ﻣﻰخواستم طراحی کنم. یک بچهﻯ فالﻓﺮوش آمد. فال ﻧﻤﻰﺧﻮاستم. نسبت به وسایل طراحی کنجکاو شده بود. ابراز علاقه ﻣﻰکرد. یک نقاشی از دفترم کندم و هدیه دادم به او. خوشحال بود:). اسم خودش و برادرش را روی نقاشی نوشت. کمی از خودش گفت، که ((انگشتش بریده بود و کلی خون اومده بود)) اما شکر خدا خونش بند آمده بود:). از بچهﻯ دستﻓﺮوشی که ((تو میدون خراسون تصادف کرده بود و ...)):(. ابراز نگرانی کردم. گفت بردنش بیمارستان. از حالش پرسیدم، خبر نداشت. دفتر و مدادم را به او دادم و درخواست کردم من را بکشد؛ و او این گونه هنرنمایی کرد.

من را کشید؛ با یک دسته گل در دستم؛ و با اغراق در سبیلﻫﺎیم.

 از من، مدادرنگی هم خواست، که نداشتم. گفت:((پس خودت، خونه رنگش کن.))

من هم اطاعت امر کردم.

 

چه کنیم برای این بچهﻫﺎ؟

چگونه شادی را به شهر بازگردانیم؟

چگونه؟

راهﻧﻤﺎیی ﻣﻰکنید؟

 

نظرات  (۴)

  • فردین طهماسبی
  • haghightan tasir gozar bud
    پاسخ:
    خدا را شکر.
    سلام
    فوق العاده بود
    حقیقتا به وجد اومدم.

    دو تا سوال دارم :
    سایه تو کاراتون به چه معنیه؟ چرا بعضیا سایه دارن ؟

    و سوال دیگه:
    تو حلقه هنر داشتید علت های 4 گانه ارسطویی رو توضیح میدادید اگر اشتباه نکنم، که وقت نشد ادامه اش رو بگید. (علت غایی ، علت صوری علت مادی و علت فاعلی)

    امکان داره اینجا نحوه در نظر گرفتن این علت هارو تو کاراتون توضیح بدید؟

    براتون آرزوی موفقیت دارم :)
    پاسخ:
    سلام.
    ممنون. لطف دارید.

    سایه، تو بعضی کارام معنی خاصی نداره. گاهی برای القای یه فضا ازش استفاده ﻣﻰکنم. گاهی هم برای یه مفهوم تاریک؛ مثلا نادونی؛ که البته تو این کار، سایه بیشﺗﺮ به کمک ایجاد فضای تاریک و سیاه اومده.
     
    نمیﺩونم سوال دومتونو فهمیدم یا نه؛ اما هدفم از گفتن علل چهارگانه توضیح و تحلیل کارام بود.
    علت صوری، منطقیه که به صورت و ظاهر کار حاکمه؛ مثل کشیدن مستطیل به صورت مستطیل؛ و دایره به صورت دایره همون طور که واقعا هستن (منطق بیان هستی همون طور که هست)؛ نه اون طور که تو دید انسان هست؛ 
    علت فاعلی، منم :)؛
    علت مادی، شامل چیزاییه که تو نقاشی حضور دارن؛ مثل آدما، بناها و ...؛ و چیزایی که با اونا نقاشی کشیده ﻣﻰشه؛ مثل کاغذ، مداد و ... ؛
     علت غایی، هدفیه که از کشیدن نقاشی دنبالﻣﻰشه.
     البته این علل الزاما جدا نیستن؛ شاید علت غایی یه منطق صوری خاص یا مواد خاصی رو به دنبال خودش بکشه؛ و به نظرم چه خوبه اگه این طور باشه. نمیﺩونم چه قدر تو کارام این پیوستگی بین علل هست؛ اما جداجدا حرف زدن از این علل به تحلیل کمک ﻣﻰکنه.

    ممنون :).
  • بهاره امانلو
  • می تونیم باهاشون با احترام رفتار کنیم و دست کم به جای اینکه اونارو سطل آشغالی واسه پرت کردن اخم ها و ترش رویی هامون بدونیم یه لبخند مخلصانه بهشون هدیه بدیم. بدونیم اونام فرقی با ما ندارن و چه بسیار قلبهایی دارن که زیاد جریحه دار شده تو زندگی
    پاسخ:
    بله. 
    ممنون.
  • ماه مینویسد
  • عالی بود.سنم اونقدری نیست که بتونم راهنمایی
    فقط خسته نباشید و یاعلی
    راستی من شمارو لینک کردم خوش حال میشم لینکم کنید.
    پاسخ:
    ممنون. 
    لطف کردید.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی