سلام
متشکرم بابت توضیحات مفیدتان؛
مواردی را که فرموده بودید درست است ؛ اما به کار بردن لفظ حضرت و علیه السلام جزء الفاظ متداولی نیستند که در کنار هر اسمی حتی برای احترام و یا غیره به کار روند.
همه ما تصوری که از این الفاظ داریم مربوط به پیامبران ،امام معصوم، خانواده یا جانشین آن معصومان میشود.در مورد علیه السلام که به عنوان کلمه ای خاص تر از آن استفاده میکنیم.(اگر در جایی دیگر هم استفاده میشوند لطفا به بنده تذکر دهید)
بار معنایی که این الفاظ با خود یدک میکشند برای همه ما ملموس است و به کاربردن آنها در ساحتی دیگر چندان خوشایند نیست...
در عین حال به کار بردن آنها در کنار کلماتی چون "حرکت" آنچنان بار معنوی به همراه ندارد (البته به نظر بنده).
اما به لحاظ متفاوت کردن نام گذاریِِ موضوعی که به آن پرداخته اید توجه مخاطب را جلب میکند ، مثلا سوال برانگیز است که این حضرت واقعیت(ع) یعنی چه ؟
در مورد "توجه به تجلی مفاهیم غیر مادی والا در کالبد انسانی" بیشتر مربوط به تصاویری می شوند که شما خلق میکنید و در نام گذاری و بقیه موارد که با کلمات بیان می شوند چندان موضوعیتی ندارد.
در کل اینها نظرات بنده بود و به شما حق میدهم که به عنوان یک هنرمند هر بیانی که مناسب میدانید برای کارهایتان استفاده کنید. امیدوارم که روز به روز شاهد کارهای خوب شما باشیم.
سلام .ممنون. لطف دارید.
خداوند در قرآن از راه سخن گفته. فرموده: ((اهدنا الصراط المستقیم)). اگر ((الصراط المستقیم)) هست؛ حتما حرکتی هم هست. حتما افرادی در حال حرکت در این راهند؛ حرکت در این شاﻩراه است که ما را به مقصد ﻣﻰرساند. این راه کسانی است که خداوند به آنان نعمت داده. راه با حرکت پیوند دارد.
با حرکت است که انسان شکل ﻣﻰگیرد؛ از چهارپایان پیشی ﻣﻰگیرد؛ و یه سوی کامل شدن ﻣﻰرود؛ حرکتی از ماده به فراتر از آن.
به نظرم ستایش از حرکت، ستایش از حضرت انسان کامل (ع) است؛ و به همین خاطر، حرکت را شایستهﻯ آن گونه نامیدن ﻣﻰدانم.
واقعیت را ادراک انسان از هستی ﻣﻰدانم. این ادراک حتی اگر آلوده به عدم و نیستی باشد، از هستی ﺑﻰبهره نیست. اگر انسان صادق باشد؛ و بر اساس واقعیت و ادراکﻫﺎیش از هستی حرکت کند، خداوند او را راﻩنمایی ﻣﻰکند. و آلودگیﻫﺎی ادراکﻫﺎیش را به او نشان ﻣﻰدهد. ((الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا)). به همین دلیل واقعیت را ﻣﻰستایم، که حرکتﺁفرین است؛ و انسان را به جهاد وا ﻣﻰدارد. اگر کسی چشم بر واقعیتﻫﺎیش ببندد؛ صادقانه بر اساسشان حرکت و جهاد نکند، کفر ورزیده؛ خواهد سوخت.
اینﻫﺎ نظرات منِ کوتاﻩقامت است؛ و صد البته وحی منزل نیست.
سلام.
خواهش ﻣﻰکنم.
بله. به نظرم در گفتارهای عادی ضرورتی به این گونه احتراﻡگذاشتنﻫﺎ نیست. اما در یک گفتار هنری و برای بیان نکتهﺍی خاص یا توجه دادن به آن، شاید بد نباشد. من به ناﻡگذاری آثار هم به عنوان یک اثر هنری نگاه ﻣﻰکنم؛ و سعی ﻣﻰکنم نامی را از حروف یا کلمات خلق کنم. ممکن است این مخلوق، زیبا و شایسته شود؛ و ممکن است ناقصﺍلخلقه به دنیا بیاید.
ممنون. لطف دارید.