شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

چرا وقتی از من تعریف ﻣﻰکنند...؟!!!

| سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۲، ۰۲:۰۰ ق.ظ | ۲ نظر

چرا هر وقت از من تعریف ﻣﻰکنند، خوشحال ﻣﻰشوم؟!!!

چرا به جای این که گریه کنم، ﻣﻰخندم؟!!!

چرا دوست دارم من را در قفس نگه دارند؟!!!

فغان از قفس!!!


چرا وقتی از من تعریف ﻣﻰکنند، من را تعریف ﻣﻰکنند؟!!! من را در قفس ﻣﻰاندازند؟!!!

نباید ماند؛ باید قفس را درهم شکست.

باید دست به دامان حضرت حرکت(ع) شد.


چرا ما انسانﻫﺎ این قدر شگفتﺍنگیزیم؟!!!

رو در رو، از هم تعریف ﻣﻰکنیم؛ هم را تعریف ﻣﻰکنیم؛ در قفس ﻣﻰاندازیم؛ کور و نابینا  ﻣﻰکنیم؛

پشت در پشت، گوشت هم را ... ؛ غمﺍنگیز است.



نظرات  (۲)

هر چه ﻣﻰکشیم، از دست آقای علی حاجیﺍکبری ﻣﻰکشیم!

پاسخ:
موافقم. این بندهﻯ خدا قامتمان را کوتاه نگه ﻣﻰدارد؛ باید از میان برخیزد.

  • فرزین خاکی
  • :)
    شما تعریف هرکس را با قد و قامتش درنظر بگیر. من اگر از کار شما تعریف کنم یعنی آن کار در قد و قامت من تعریفی بوده است. اما هدف شما که کوتاه قامتانی چون من نیست. هست؟!
    شما باید خوش‏حال شوی که کارت حداقل در اندازه‏ی انسان‏های این‏چنینی بوده است، اما هدفت بالاتر از این حرف‏هاست..
    پاسخ:
    لطف داری، جانا!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی