شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

باشگاه ورزشی وی

| پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۳۰ ب.ظ | ۲ نظر

در یک باشگاه ورزشی چه می‌گذرد؟ کشیده‌شدن؛ کش‌آمدن؛ نرم شدن؛ جاری شدن؛ بزرگ شدن؛ وسعت یافتن؛ همین است که در ورزش، نشانه‌هایی هست، که در جای دیگری یافت نمی‌شود.

یادت هست دست به دامان پدر و مادرمان شدیم، تا ما را در باشگاه ورزشی او ثبت نام کنند؟ یادت هست چه قدر دوست‌داشتیم اندام زیبایی پیداکنیم و قدرتمند شویم؟ سرانجام پس از تمنای بسیار‌، ما را هم به عنوان اعضای این باشگاه پذیرفتند؛ و تا به امروز در حال عرق ریختن هستیم. هنوز انداممان زیبا نشده؛ هنوز قدرتمند نشده ایم. تمرین ادامه دارد. یادت هست در ابتدای ورودمان چه قدر شاد بودیم؟ می خندیدیم.
گاهی خسته می‌شویم. تصمیم می‌گیریم از باشگاه بیرون برویم؛ تمرین را رها کنیم؛ و به خواب عمیقی فرو رویم. 
«تب می‌کنیم؛ به مهتاب بد می‌گوییم.» به جای بوسیدن دست پدر و مادر اعتراض می‌کنیم که چرا ما را به باشگاه آوردید؟
می‌دانم؛ گاهی تمرین سخت و سنگین می‌شود؛ اما ...؛
اما یادت هست دست به دامان پدر و مادرمان شدیم، تا ما را در باشگاه ورزشی او ثبت نام کنند؟ یادت هست چه قدر دوست‌داشتیم اندام زیبایی پیداکنیم و قدرتمند شویم؟ سرانجام پس از تمنای بسیار، ما را هم به عنوان اعضای این باشگاه پذیرفتند؛ و تا به امروز در حال عرق ریختن هستیم. هنوز انداممان زیبا نشده؛ هنوز قدرتمند نشده ایم. تمرین ادامه دارد. یادت هست در ابتدای ورودمان چه قدر شاد بودیم؟ می خندیدیم.
آن اشتیاق را به یاد داری؟










نظرات  (۲)

  • فرزین خاکی
  • علی آقا.....
    من دیگه حرفی ندارم.
    پاسخ:
    «آن را که خبر شد خبری باز نیامد».
    ترکیب‌بندی این کار خوبه
    پاسخ:
    خیلی ممنون.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی