شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

پس از جنگ

| جمعه, ۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۳۸ ب.ظ | ۲ نظر


با خود ﻣﻲگفتم، کجاست پسربچهﺍی که با شمشیر و اسب چوبی بر ‍ﮊنرالﻫﺎیی که در نقش‌شان غرق شدهﺍﻧﺪ بتازد؛
و آنان را بیدار کند، که در صحنهﻯ نمایش‌یم؛
و تنها باید نقش‌مان را خوب بازی کنیم.
اما متاسفم از کاری که ژنرالﻫﺎ با پسربچهﻫﺎ ﻣﻲکنند!

                                                           



نظرات  (۲)

سلام
وبلاگ زیبایی دارید.
پاسخ:

سلام.

زیبایی در خودتونه.

خیلی ممنون.

  • روح الله خسروی نژاد
  • سلام
    خیلی دلم برای ژنرال شدن وشمشیر دست گرفتن تنگ شده
    پاسخ:
    سلام روحﺍلله عزیز.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی