شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

آقای سیب

| پنجشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ق.ظ | ۰ نظر

خبرهایی به گوش آقای سیب رسیده. این خبرها او را ناراحت کرده؛ بر آن داشته است که دست به قلم شود، و نامه ای بنویسد.

او در نامه ی خود آقای سر ایزاک نیوتون را مخاطب قرار داده؛ شکوه می‌کند، که چرا او را به عنوان موجودی باشعور و بااحساس نشناخته؛ و به این بی‌معرفتی دامن زده؛ طوری که باعث شده، بسیاری دیگر از انسان‌ها به جای مشاهده‌ی حضرت سیب، که با هزار امید و آرزو خود را در آغوش حضرت زمین می اندازد، از جاذبه صحبت کنند؛ نیرویی که با حرف جی بزرگ (G) نشان داده می شود؛ و این گونه حساب می شود که...؛ و علت بر زمین‌افتادن سیب‌هاست. نیک است؛ اما افسوس که انسان را در تاریکی نگاه داشته. 

آقای سیب قصد دارد، روشن‌گری کند؛ و به جای صحبت از نیروها و موجودات بی شعور از جریان محبت در هستی بنویسد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی