شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

شکرستان

مسافرِ عالمِ خیال

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مستی» ثبت شده است

آتشی مست در شهر

| سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۱۰:۵۲ ب.ظ | ۱ نظر


آبیﻫﺎ: آتشی، خاموش شو.

آتشی: من ﻣﻰخواهم بسوزم.

آبیﻫﺎ: مستی. دیری نپاید که هشیار شوی؛ و آنﮔﺎه سوزش آغاز ﻣﻰشود.

آتشی: من ﻣﻰخواهم بسوزم.

آبیﻫﺎ: از شهر بیرون برو، پیش از آنﮐﻪ دوزخ شود.

آتشی: من ﻣﻰخواهم بسوزم.

آبیﻫﺎ: یک ظرف آب بیاورید. باید خاموشش کنیم.

 

 

 

 

 

مستی؟! نمیﺳﻮزی؟! چرا؟! با چه شرابی؟!

| دوشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۱۹ ب.ظ | ۰ نظر