سنگریزهای هستم، که یک راهبِ ذِن با نهایت دقّت و توجّه، با نوک دو انگشتش، در گوشهای از باغ ژاپنی گذاشته.
با صخرههای بزرگ باغ فاصله دارم؛ ولی مکانم منحصربهفرد است. اگر من را از جایم بیرون بکشی، سنگریزههای دیگر کمیجابهجا میشوند، تا حفرهی ایجادشده را پُر کنند.
از نظر شما من با بقیهی سنگریزهها هیچ تفاوتی ندارم؛ مگر در مختصّات x و Y! افسوس که درک نمیکنید! خردهای نمیگیرم. شما فرزندان دکارت، همه همینطور نگاه میکنید؛ از دریچهای که پدرتان به هستی گشوده. باغ ژاپنی، سنگریزهها و صخرههایش را طور دیگری نمیفهمید!
- ۰۱/۱۱/۱۲