کار مدرن بیگانهساز
|
يكشنبه, ۱۰ مهر ۱۴۰۱، ۰۱:۳۶ ب.ظ |
۱ نظر
فرمودهاند کار مدرن بیگانهساز است.
یک نویسندهی معاصر هم داستانی
نوشته، که شخصیت اصلی آن
فردی است شاغل. او به یک
کار مدرن مشغول است؛
یک روز صبح که بیدار
میشود میبیند خودش
نیست و به موجود دیگری
تبدیل شده.
من با تناقض مخالفم؛ وحدت
و یکپارچگی و انسجام را دوست
دارم؛ ولی بهلحاظ روبنایی. در زیربنا
خبرهای دیگری در جریان است.
شاهدم پروژهی اخیر است؛
کاری مدرن، متناقض و
بیگانهساز.
روبنای من این است:
فستفود برای سلامتی
ضرر دارد و براساس توصیهی
پزشکان باید مصرف این غذاها
را به حدّاقلّ ممکن برسانیم.
احتمالا در یک جمع
دوستانه این توصیه
را از من بشنوید؛ ولی
- ۰۱/۰۷/۱۰
کتابی هست از الن دو باتن درمورد کار و شغل دوست داشتی بخون کتاب جالبی هست یه جور کتاب خودیاری یا تمرینی جالب هست
یک کتابی هم هست از با عنوان "چرا کار میکنیم" از نشر ترجمان اتفاقا رفته سراغ کارهایی که معنایی نداشتن و شاغلش اذیت میشده و در همون ها دنبال معنا میگشته کتاب جالب و مختصری هست و مثلا چند عامل برای یه کار خوب میشمره
این کتاب مخاطبش مدیرای شرکت ها هستن یه ایده جالبش اصطلاح طراحی کار بود که چطور کار رو برای کارمندها طراحی کنیم که معنادار باشه و ...
اگه دوست داشتی فلسفی تر بخونی کتابی هست همین عنوان "کار" که اول تاریخچه کار رو بررسی میکنه و بعد مباحث مختلف و ایده های مختلف دستمزد دادن و ... رو توش بررسی میکنه معنا و مفهوم کار و ... اینجا در موردش مختصر نوشتم:
https://ganje.blog.ir/post/56
این بیگانگی از خود در کار و ... به جنس کار هم ربط داره یه کم از دوره مارکس اوضاع عوض شده به کلی و اتفاقا مشکلات و مسایل پیجیده تری مثل ترکیب کار و زندگی مثلا در گوگل و ... که توهمی از زندگی و کار ولی برای منافع شرکت ها داره پیش میاد
کار از نظر من
کمک به دیگران داشته باشه
مقداری رشد فردی داشته باشه
معنا داشته باشه (میتونه شخصی یا دینی باشه)
پول داشته باشه
یه حدی از ازادی داشته باشی توش
خودت بتونی مدیریت کنی یا در مدیریت کار نظر بدی