برای چندمین بار نامهی پدر را خواندم. از دیروز، این دومین نامهاش بود. در اولی نوشتهبود، حالش خوب نیست. این یکی را در جواب پاسخم به نامهی اولش فرستاد، که هر کاری دارم رها کنم؛ و برگردم زمین.
- ۱ نظر
- ۲۷ تیر ۰۴ ، ۰۰:۴۳
برای چندمین بار نامهی پدر را خواندم. از دیروز، این دومین نامهاش بود. در اولی نوشتهبود، حالش خوب نیست. این یکی را در جواب پاسخم به نامهی اولش فرستاد، که هر کاری دارم رها کنم؛ و برگردم زمین.
بلوطی از زاگرس، نخل خرمایی از میانرودان، کاج همیشهبهاری از جبلعامل، بائوبابی از یمن، زیتونی از اورشلیم؛ چهتفاوتی میکند؟ همهی ما اعضای گروه سرودهای صلح و شادی هستیم.
ریشههایمان را که در سرتاسر این پهنهی مقدّس گسترده شده، بیرون میکشیم؛ و زمین را میپبماییم، تا جمع شویم؛ و شاخههایمان را درهم بتنیم. اینگونه شبیه درخت آسمانی سدرة المنتهی میشویم.
چندی پیش در کارخانهی هنرِ طرّاحی و ساخت از تابلویی رونمایی کردم، که اسمش پرچم شیران بود. سپاس فراوان از فب فکتوری.